چکیده ای کوتاه از زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها)
القاب حضرتش: زهرا، صدّیقه، طاهره، مبارکه، زکیّه، راضیه، مرضیّه، محدثَّه و بتول مى باشد.
آنجا که نخستین گروه از مسلمانان به یکتایى خدا ایمان آوردند و بر ایمان خویش استوار ماندند.
آن سالها در سراسر عربستان و همه جهان، این تنها خانه اى بود که چنین بانگى از آن برمىخاست: اللّه اکبر.
و زهرا تنها دختر خردسال مکّه بود که چنین جنب و جوشى را در کنار خود مى دید.
او در خانه تنها بود و دوران خردسالى را به تنهایى مى گذراند.
دو خواهرش رقیّه و کلثوم چند سال از او بزرگتر بودند.
امام صادق(علیه السلام) از اجداد خویش از حسن بن على(علیه السلام) روایت کرده است که : مادرم شب هاى جمعه را تا بامداد در محراب عبادت مىایستاد و چون دست به دعا برمىداشت مردان و زنان باایمان را دعا مىکرد، امّا درباره خود چیزى نمىگفت. روزى بدو گفتم: مادر! چرا براى خود نیز مانند دیگران دعاى خیر نمىکنى؟ گفت: فرزندم! همسایه مقدّم است.چنان که تاریخ نشان مىدهد، او پیش از مرگ پدرش بیمارى جسمى نداشته است.
خود این پیشامد، به تنهایى براى آزردن او بس است، چه رسد که رویدادهاى دیگر هم بدان افزوده شود.
جمع آن زنان بیان فرمود که با نقل بخشى کوتاه از آن، گوشه اى از دردِ دین و سوز و گداز مکتبى زهرا(علیها
السلام) و شِکْوه او از مردم فرصت طلب و غاصبان ولایت را درمىیابید. از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با
چه بوالعجب ها در پس پرده دارد و چه بازیچه ها یکى پس از دیگرى برون مىآرد. راستى مردان شما چرا چنین
کردند؟ و چه عذرى آوردند؟ دوست نمایانى غدّار، در حقّ دوستان ستمکار و سرانجام به کیفر ستمکارى خویش
حاضر شود، و او این گونه مظلوم و شهید از دنیا رفت. در تاریخ شهادت آن بانوى بزرگ نیز محدّثان اقوال
آخرین نظرات